کمدی الهی

خداوند در عرش اعلاء نشسته است و دارد به همه ی ما می خندد...

کمدی الهی

خداوند در عرش اعلاء نشسته است و دارد به همه ی ما می خندد...

I lose u, as soon as I choose u


دیشب بعد از مدت ها توی فنجان بزرگم چای خوردم. صبح که بیدار شدم دیدم مادر تویش گیاه خانگی کاشته. شاید اگر بعد ِ مدت ها یادش نمیفتادم و دیشب توی سینک جایش نمی گذاشتم امروز هنوز فنجانم بود.

نظرات 15 + ارسال نظر
رودابه 27 اسفند 1388 ساعت 02:26 ق.ظ http://www.dehleez.blogfa.com

تنها اگر خودت شسته بودیش!
دیروز من هم توی لیوان بزرگم چای خوردم.توش گیاهی کاشته نشد. حتی گیاهی هم کاشته نشد.موقع شستن ظرف ها گویا دست شخص نامعلومی پرتش کرد وسط آشپزخانه!
اگر خودم شسته بودمش ...

مهشید 27 اسفند 1388 ساعت 08:07 ب.ظ

maybe

صدف 28 اسفند 1388 ساعت 07:13 ب.ظ http://www.pensieve.persianblog.ir

به چای خوردنش می ارزیده لابد، آن هم بعد مدت ها.

Dreamer 29 اسفند 1388 ساعت 12:12 ق.ظ

واسه من عادی شده که به محض این که چیزی رو انتخاب کنم بپره!

میلاد 29 اسفند 1388 ساعت 04:09 ق.ظ

نظرم عوض شد!
هیچ ربطی نداره که کوتاه مینویسی مهم اینه که خوب باشه!

من به فنجون یا لیوان یا ماگی که دارم دل نمیبندم ولی چیزهایی دارم مثل فنجون تو که اگه ازشون غفلت کنم از دستشون میدم!
مثل صمیمیت که خیلی زود از بین میره!

سهیل 29 اسفند 1388 ساعت 01:49 ب.ظ http://www.kidnapped.blogfa.com

شاید اگر بعد ِ مدت ها یادش نمیفتادی فردا مادرت تویش باز هم گیاه می کاشت و آخرین خاطره ی فنجان از تو آنقدر قدیمی بود که هیچ چیز از آن باقی نمی ماند.
کار خوبی کردی

ممد 29 اسفند 1388 ساعت 07:01 ب.ظ

شاید

مریم 1 فروردین 1389 ساعت 05:36 ب.ظ http://www.nazar-bazi.persianblog.ir

رفتنی بود...مهم این است که از تمام لحظاتی که با تو بود لذت برده باشی.

میلاد 2 فروردین 1389 ساعت 12:00 ق.ظ http://miladmohammadzadeh.blogspot.com

قشنگ بود. حرف دیگه ای نیست این بار :)
پ.ن.: از اون جایی که من پیوسته این جا کامنت می ذاشتم و حق آب و گل دارم، از میلاد جدید خواهش می کنم که یه فامیلی ای، چیزی اضافه کنه به اسمش! :) دست شما درست میلاد خان :)

مسعود 3 فروردین 1389 ساعت 08:05 ب.ظ

کامنتی ندارم

میلاد 4 فروردین 1389 ساعت 01:01 ق.ظ

چرا ای میل آدمو نمینویسه...مینوشت مشخص میشد!
حالا اونی که وبلاگ داره شمایی اونی که نداره من!

میلاد 13 فروردین 1389 ساعت 02:58 ق.ظ http://miladmohammadzadeh.blogspot.com

problem solved :)
پ.ن: منتظر نوشته ی جدیدم.

رودابه 13 فروردین 1389 ساعت 06:30 ب.ظ http://www.dehleez.blogfa.com

کامنتت رو خوندم دلم تنگ شد بدفرم...

بهاران 14 فروردین 1389 ساعت 06:06 ب.ظ

چه غمناک.

رودابه 23 فروردین 1389 ساعت 09:20 ب.ظ http://www.dehleez.blogfa.com

کجا باز موندی تو؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد